و این جامعه هنوز نخبه‌کش!

سجاد وجدانیان- سال‌ها پیش علی رضاقلی کتابی به اسم جامعه‌شناسی نخبه‌کشی نوشت. او در این کتاب ریشه‌های تاریخی را دلیل اصلی عقب‌ماندگی معرفی کرد و بر این عقیده بود که رفع این توسعه‌نیافتگی‌ها بدون مراجعه به ریشه‌های تاریخی و شناخت دقیق آنها تقریبا غیرممکن است. او در توجیه اهمیت ریشه‌های تاریخی بیان کرد که اروپا پس از بیداری از خواب قرون وسطایی، با کمک نخبگانش حرکتی شتابان و رو به جلو را آغاز کرد. او برخلاف دولتمردان امروزی ما که دائم از ضمایر مبهم «این» و «آن» استفاده می‌کنند، از نظریه‌پردازان و اندیشمندان دوران رنسانس اروپا یاد کرد؛ مارتین لوتر، ژان کالون، فرانسیس بیکن، رنه دکارت، گالیله، ویکتور هوگو، ولتر، امانوئل کانت و... و این‌گونه بود که اروپا دنیا را به دیده علم نگاه کرد. آنها دانش تولید کردند و با به‌کارگیری این دانش و استفاده از الگوی دولت برای مردم و مردم برای دولت پیشرفته شدند. در همان زمان و در آن سوی دنیا ایرانی بود ناتوان از توسعه، لشکرکشی‌ها و جنگ بر سر قدرت که امنیت اجتماعی که تضمین‌کننده حرکت‌های رو به جلو باشد را از بین برد. بی‌ثباتی موجود زمینه‌های پیشرفت را از میان برد. صفوی‌ها، افشار‌ها، زند‌ها و قاجار‌ها هیچ یک نتوانستند پایه‌ریز فرهنگی باشند که مولد توسعه باشد. این وضعیت که با باز شدن پای اروپایی‌ها به کشور از زمان صفوی‌ها همراه شد، سبب شد نخبگان و اندیشمندان یا به حاشیه رانده شوند یا از صحنه حذف شوند. کم نیستند افرادی که می‌توانستند برای ایران مفید باشند ولی فرصتی به آنها داده نشد. عباس میرزا، قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و مصدق از آن جمله‌اند. با این همه و در حالی که با گذشت سال‌ها به خود می‌بالیدیم که فضای مناسب و امنیت لازم برای نخبگان به وجود آمده است، دوباره ترکش نخبه‌کشی به یکی از نخبه‌ها برخورد کرد؛ کاوه مدنی، استاد دانشگاه امپریال کالج لندن. او که از نظر علمی یک دانشمند به تمام معنا بود، شهریور 96 با دعوت دولتی‌ها و به قول خودش در «سخت‌ترین تصمیم زندگی»‌اش به ایران آمد و معاون سازمان محیط‌زیست شد تا همانند چمران‌ها از دانشش برای میهن خودش استفاده کند. ولی تنها پس از شش ماه عطای خدمت به میهن را به لقایش بخشید و از ایران رفت. او هم مانند نخبگان دیگری که از صحنه حذف شدند، یک اشتباه کلیدی داشت و آن، اینکه وارد بازی سیاست شد. قبول کردن پست دولتی سبب شد تا او بازیچه انتقام‌های سیاسی قرار گیرد. ای کاش او قبل از قبول چنین مسوولیتی، به شرایط سیاسی کنونی کشور فکر می‌کرد و بعد تصمیم به قبول پست معاونت محیط‌‌زیست می‌گرفت. ای کاش او به ایران آمده بود با همان هیبت علمی‌اش نه در لباس یک مسوول سیاسی.
‏s.vojdanian@chmail.ir